دانلود بازی Burnout Paradise The Ultimate Box برای PC
دانلود بازی Burnout Paradise The Ultimate Box برای PC
لینک های دانلود
دانلود پارت ۱ : Direct Link
دانلود پارت ۲ : Direct Link
دانلود پارت ۳ : Direct Link
لینک های دانلود
دانلود پارت ۱ : Direct Link
دانلود پارت ۲ : Direct Link
دانلود پارت ۳ : Direct Link
گفته بودم اوج می گیرم
در خیالم چون کودکی ها
با نگاهت مست و بی جان
با هزاران رنگ بی معنا
با قراری سرد و لبریز از تمنا
لرزش دستان بی جان
خاطراتی گنگ و نا مفهوم
کرده بودی راهی از نو به رویم
خنده ای با گوشه چشمی
کرده بودی
این دلم را همچو گنجشک
ای دلیل بی کسی هایم
هرچه بود
سردی گفتار بی جان
در دلم طغیان سیلاب
بر رخم رودی از اشکان تب دار
بر دهانم زهر گفتار
گشته بودم گیج و حیران
مست و سر خوش
در کنار بی کس ها
من نبودم
این رقیبم با زبانی چون فریبا
کرده بود او را موم دستانش
نغمه ای سر دادم از عشق
ساز دستم بی صدا بود
قطره اشکم بی نما شد
اه عشقم ، عریان از آتش
یک نفس سر داد
این صدای خسته از پاییز چشمان
ای نگارم
ای فروغم
ای تمام هستی ام
در جان بی جانم
این صدا از اوج عشق است
بی طلب می گوید از تو
گوشه چشمی
نیم نگاهی
خنده ای
آغشته کن در دلم این نغمه ها را
من بگویم بی تو هستم
ناز چشمت را غمزه کن
با نگاهت دلبری کن ای ترنج بی نشانم
آن پریشان گشته گیسوی تو
همچنان می خواند از سوز دلش
یک نگاه کوچک از تو
می کند دنیا به کامش
ای دریغا ای دریغا
این حریص مانده در عشق
مانده در خواب کودکی هایش
ای دریغ از این نصیحت های پردرد
که شد خنجر
به روی روح سرگردان عشقش
برفت این خاطر از ذهن پریشانم
من شدم مغموم و تنها
بار دیگر جام از این می، پر کنم من
تا که باور کرده باشم مانده بودی در کنارم
ای رخ زیبای من
گرچه دیدارت شده در خواب من
تکرار هر شب
لیک از خوشی گویم که امشب
با تو خواهم بود
آرام جانم
اثر زیبا.ب ( نیلا… )
غیر ممکن است دو بار پای خود را در یک آب روان فروبریم
باطن انسان که اصلاح شود
رفتار او استوارترشود
اگر می خواهی قیمت پول را بدانی قرض کن
آنقدر برمال دنیا حریص مباش که از مفقود شدنش اندوهناک شوی
ازشنیدن کارهای شرافتمندانه خویش خجالت مکش
عزت و احترام قیمت زحمت و مشقت است
باید زندگی کرد برای نوشتن
نه نوشتن برای زندگی کردن
چیزی که دانش بیارد راستی است
حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است
کسی که فکر و تدبیر دارد از هر چیز که ببیند پند می گیرد
بزرگترین نشانه اراده قوی وجود متانت و آرامش است
من خودرا محتاج نمی دانم
زیرا طریقه قناعت رایاد گرفته ام
اگر می خواهی اندوهگین نباشی حسود نباش
اگر بر ناتوان خشمگین شدی دلیل براین است که قوی نیستی
می دونی خدا با اینکه می دونم
هیچ وقت جوابی از تو در غالب یه موجود خاکی نخواهم شنید
و هیچ وفت موفق به دیدار خاکی با تو نخواهم بود ولی وقتی فکر می کنم
که تو هستی و گوش می دی ارومتر می شم
دوست داشتم عاشق بودم نمی دونم عاشق کی یا چی ولی هر چی که باشه
از جنس پاک به زلالی آب ،به مهربونی تو شاید این حال و احوالی
که برام هست به دلیل نبود همین عشق هست
کسی تو را تا حالا ندیده حتی انهایی که می گن عاشق تو هستن
ای کاش یه جوری با من حرف می زدی همین الان جوابم را می دادی
حد اقل یه آره یا نه می گفتی
نمی دونم خودت بهتر می دونی چه جوری
می دونی خدا دلم بهونت را گرفته
خیلی دل تنگم اشکم در اومد بغض تو گلوم شکست
می دونی ای آرام جان خیلی دوست داشتم
یه روح آزاد بودم به بند این تن خاکی نبودم سبک بودم و رها
به فکر گرسنگی به فکر مایحتاج خاکی نبودم
خدایا من درکلبه فقیرانه خود چیزی دارم
که تودر عرش کبریایی خود نداری
من چون توئی دارم وتوچون خود نداری
وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی فهیمدم معادله زندگی نه غصه خوردن واسه داشته هاس
نه شاد بودن واسه داشته ها و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیزای دیگه ای دادی
اون وقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم
و فهمیدم بیشتر از اون چه که هست باید مهربون باشم
ما ایم که گه نهان و گه پیداییم
گه مومن و گه یهود و گه ترساییم
تا این دل ما قاعد هر دل گردد
هر روز به صورتی برون می اییم
الله
مرگ را دانم
ولی تا کوی دوست
راهی اگر نزدیک تر میدانی بگو
الله
دوباره تنها شدم
من موندم و من
هوا هم مثل افکار من خاک گرفته
همجا غبار غلیظی از خاک پخش شده
نمیدونم تو ذهنم دنبال چی میگردم
ولی هرچی که هست داره دیوونم میکنه خدا
کل اسم های تو موبایلم رو به اسم تو تغییر دادم
حالا هرروز بهم زنگ میزنی
یکبار هم نه ، چند بار ، تازه تغییر صداهم میدی
من که می دونم تو هم دلت تنگ منه
همیشه در ریاضیات ضعیف بودم
سال هاست دارم حساب می کنم
چگونه من بعلاوه ی تو
شد فقط من
تو که با دیگرانت بود میلی
چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟
مگر قصدت پریشانی ما بود
که عشق ما نشد مجنون و لیلی ؟
با اینکه ازم دوری اما هر وقت دستمو میزارم رو قلبم
می بینم سر جاتی !
باران که می بارد همه چیز تازه می شود
حتی داغ نبودنِ تو
اگر تنهایی ام چشم مرا بست
اگر دل از تنم افتاد و بشکست
فدای قلب پاک آن عزیزی
که در هر جا که باشد یاد ما هست
قدِ تو به عشق نمی رسید
غرورم را زیر پایت گذاشتم تا برسد
اما باز هم نرسید
گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را
گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن
گـفـت:فــقـط مــن ؟
گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد
دگر درد دلم درمان ندارد
مسیر عاشقی پایان ندارد
مرا در چشم خود آواره کردی
نگاهت دور برگردان ندارد
رشته ی محبت را
باید به ضریح دلی بست که خیال کوچ کردن نداشته باشد